حضرت امام جعفر صادق عليه السلام رئيس مذهب جعفری ( شيعه ) در روز 17 ربيع الاول سال 83هجری چشم به جهان گشود . پدرش امام محمد باقر ( ع ) و مادرش "ام فروه " دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر مي باشد. کنيه آن حضرت : "ابو عبدالله " و لقبش "صادق " است . حضرت صادق تا سن 12سالگی معاصر جد گراميش حضرت سجاد بود و مسلما تربيت اوليه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام ( ع ) از خرمن دانش جدش خوشه چينی کرده است .
در تاریکى شب،از دور صداى جوانى به گوش مىرسید که استغاثه مىکرد و کمک مىطلبید و مادر جان مادر جان مىگفت.شتر ضعیف و لاغرش از قافله عقب مانده بود و سرانجام از کمال خستگى خوابیده بود.هر کار کرد شتر را حرکت دهد نتوانست.
سلیمان بن جعفر میگوید:در باغی حضور امام رضا (ع) بودم ٬ناگهان گنجشکی امد و روبروی حضرت٬به سر و صدا پرداخت و اظهار نگرانی میکرد
امام به من فرمود:((ای سلیمان میدانی این گنجشک چه میگوید))
گفتم:نه...
ذوالنون مصری.یک زن غیر مسلمان را دید که در فصل زمستان مقداری گندم به دست گرفته..و برای پرندگان بیابان برد و جلو انها ریخت..
به ان زن گفت تو که کافر هستی این دانه دادن تو به پرندگان چه فایده دارد؟
زراره نقل می کند: امام سجاد (ع)بیست بار با شتری از مدینه به مکه برای انجام مناسک حج رفت..در این بیست بار حتی یک بار شتر را با تازیانه نزدو به نقل دیگر تازیانه را بلند می نمود و به شتر اشاره میکردو همیشه به خاطر این عمل زیبای خود میفرمود ترس از قصاص دارمو بعضی نقل میکنند ان حضرت وصیت نمود وقتی ان شتر مرد او را دفن کنند زیرا ان شتر به حضرت خدمت کرده بوده است
مار و انفاق
روزی حضرت عیسی بن مریم با اصحاب خود نشسته بود که شخصی از جلوی چشم انان عبور کرد
حضزت با دیدن او به اصحاب خود فرمود که پایان عمر ان شخص فرا رسیده است و به زودی خواهد مرد ..
(نحریر)فردی سخت گیر٬ازار دهنده و بی رحمی بودکه مسئولیت زندان امام حسن عسکری(ع)را به عهده داشت و از هرگو نه ظلم وستم به ان حضرت خودداری نمی کرد..روزی همسرش به او گفت از خدا بترس و این گونه با او برخورد نکن تو نمیدانی او چه شخصیتی است و پاره ای از ویزگی های عبادی و اخلاقی امام را برای او ذکر کرد و گفت من از عاقبت این کار های تو در هراسم...
روباه هدایت کننده
قبیله بنی سلیم بتی داشتند که ان را مورد پرستش قرار می دادند٬
خادم این بت (غاوی بن عبدالعزا) بود..روزی در کنار بت نشسته بود که ناگاه دو روباه امدند و پا های خود را بلند کردن وبه بت تکیه کردند وروی بت ادرار کردند ..
این عمل موجب گردید که خادم بت به به باطل بودن بت پرستی اگاه شود
صفحه قبل 1 صفحه بعد